هر ساله هزاران نفر به اماکنی سرازیر میشوند که شاید تا پایان دهه جاری دیگر اثری از آنها نباشد. اما چرا چنین کاری انجام میدهیم و مکانهای ممنوعه برای ما چه جذابیتی دارند؟
از سفر ممنوعه برای بازدید از بلندترین درختهای جهان گرفته تا موتور سواری در بقایای باستانی پمپئی، برخی از ما عاشق رفتن به مکانهای ممنوعه هستیم. کشش این سفرهای ممنوعه گاهی به قدری زیاد است که با وجود جریمههای احتمالی، حبس و سایر مجازات بسیاری از مردم قوانین را نادیده میگیرند.
مکانهایی که در خطر ناپدید شدن هستند فراتر از مقاصد ممنوعه مورد توجه بازدیدکنندگان قرار میگیرند. با وجود این که سیل جمعیت بازدید کننده ممکن است به این مکانها آسیب برساند باز هم توجه افراد بسیاری را برای سفر به خود جلب میکنند. سالیانه هزاران نفر به اماکنی که در پایان دهه جاری شاید دیگر اثری از آنها نباشد سرازیر میشوند. اما چرا چنین کاری انجام میدهیم و مکانهای ممنوعه برای ما چه جذابیتی دارند؟
با مت جانسون، کارشناس روانشناسی مصرفکننده برای یافتن پاسخ این سوالها گفتگو کردیم.
چرا از مقاصد ممنوعه دیدار میکنیم؟
مقامات پارک ملی ردوود کالیفرنیا اخیرا به گردشگرانی که برای دیدن بلندترین درختهای دنیا به آنجا میآیند، هشدار دادهاند که ممکن است با جریمه ۵هزار دلاری (۴۹۱۲ یورویی) و همچنین زندان مواجه شوند. هیچ مسیر مجازی برای رسیدن به مکان این درختان وجود ندارد و افزایش بازدیدکنندگان به نواحی جنگلی پیرامون این درختان آسیب میرساند. اما چون اینفلوئنسرها و بلاگرهای سفر محل دقیق این درختها را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، هنوز تعداد قابل توجهی از کوهنوردان برای دیدن این درختهای رکوردشکن به منطقه سرازیر میشوند.
به گفته جانسون انگیزههای بسیاری برای بازدید از مناطقی که گردشگران صراحتا از رفتن به آنها منع شدهاند وجود دارد.
«برای مثال بعضیها بر این باورند که دنیا تنها برای دیدن و لذت بردن است و هیچ دولت و سازمانی نمیتواند آنها را محدود کند. برای همین، هر ممنوعیتی را پشت سر میگذارند و شاید حتی به عنوان بیان اعتراض و شورش علیه قدرت مانع به دیدن این مکانها بروند.»
اما برای دیگران نادر بودن تجربه، عامل ترغیب کننده است. غیرقانونی بودن بازدید از مکانی، به معنای این است که تعداد کمی ریسک بازدید از آن را به جان میخرند.
جانسون تشریح میکند: «برای این دسته از افراد نادر بودن تجربه سفر، ارزش محسوب میشود.»
اینفلوئنسرها، بلاگرهای سفر و نویسندهها، مثل آنهایی که مکان بلندترین درخت دنیا را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتهاند، میتوانند تاثیر بسیاری بر افکار مردم برای انجام فعالیتهای غیرقانونی بگذارند.
یکی از مواردی که اینفلوئنسرهای باهوش در آن برتری دارند، ایجاد یک جامعه همعقیده و همفکر است. آنها اگر بتوانند مخاطبان خود را متقاعد کنند که رفتن به یک مکان ممنوعه خاص قابل قبول است، بازدید از آن مکان را عادیسازی کردهاند.
اگر همه اطرافیان شما فکر می کنند انجام کاری خوب است، به احتمال زیاد شما هم همین فکررا در خواهید کرد
جانسون میگوید که معمولاً اگر شما برای بازدید از یکی از این مکانها ابراز علاقه کنید، از طرف خانواده و دوستانتان بازخورد منفی میگیرید و این چیزی است که روانشناسان آن را تأثیرات متقابل مینامند. اما در چارچوب یک جامعه آنلاین که همه بر قابل قبول بودن این تجربه اتفاق نظر دارند، این نوع علاقهمندیها عادیسازی می شود.
«اگر همه اطرافیان شما فکر می کنند انجام کاری خوب است، به احتمال زیاد شما هم همین فکر را در خواهید کرد.»
جذابیت گردشگری «آخرین فرصت» چیست؟
حتی زمانی که بازدید از یک مقصد غیرقانونی نیست، بعضی وقتها گذراندن تعطیلات بر مکانی که برای بازدید انتخاب میکنید تأثیر منفی میگذارند. برای مثال، تغییرات اقلیمی باعث جاری شدن سیل گردشگران به گرینلند شد، چون مردم میخواستند یخچالهای طبیعی باشکوه آن منطقه را پیش از نابودی مشاهده کنند.
جانسون میگوید: «براساس روند اصلی مصرفگرایی با کمشدن فرصتها، تقاضا برای بدست آوردن این فرصتها افزایش مییابد و این مساله درباره سفر هم صادق است. وقتی مشخص میشود مکانی به زودی از بین خواهد رفت، تقاضای بازدید از آن افزایش مییابد.»
گذشتن از موقعیتهای «یک بار در زندگی» بسیار مشکل است
اما با افزایش بازدید، این مکانها از هجوم گردشگران آسیب بیشتری میبینند. همچنین هواپیماهایی که به سوی این مقاصد پرواز میکنند، به محیط زیست پیرامونشان آسیب میزنند. جانسون معتقد است: «حتی با این که میدانیم سپری کردن تعطیلاتمان به آن مقصد گردشگری صدمه میزند، تمایل به دیدن مناظر نادر پیش از ناپدید شدنشان آنقدر قوی است که اصول اخلاقی بسیاری از مردم را تحت الشعاع قرار می دهد.»
«گذشتن از موقعیتهای یک بار در زندگی بسیار مشکل است.»
چون تاثیر مخرب هر گردشگر تنها قسمت کوچکی از یک مشکل بزرگ یعنی آسیب زدن به مقصد گردشگری در نظر گرفته میشود، میزان آسیبی که هر فرد خود را درقبال آن مسئول میداند بسیار اندک است و همین امر باعث سبک بودن بار گناهی است که احساس میکند.
جانسون اضافه میکند: «مشکل واقعی زمانی روی میدهد که این رفتار توسط هزاران نفر و طی چندین سال انجام شود. بنابراین برای هر فرد بسیار آسان است که فکر کند در این نوع رفتار مصرفگرایانه هیچ مشکل جدی وجود ندارد.»
چطور میتوانیم از رفتار بد گردشگران جلوگیری کنیم؟
برای منصرف کردن مردم از بازدید از مکانهای ممنوعه، باید تصویر بزرگتری برایشان ترسیم کنیم. وقتی روی فرد تمرکز می کنیم، فرض عامه بر این است که در عملشان تنها هستیم و اقدامشان بیاهمیت است.
مشکل زمانی است که هزاران نفر فکر می کنند هرکدامشان تاثیر منفی زیادی نمیگذارند. اما آنها در مجموع تاثیر منفی عظیمی بر جای میگذارند
«برای ما تفکر راجع به اعمالمان در قالب یک الگوی فعالیت بزرگتر بسیار دشوار است. مشکل زمانی است که هزاران نفر فکر می کنند هرکدامشان تاثیر منفی زیادی نمیگذارند. اما آنها در مجموع تاثیر منفی عظیمی بر جای میگذارند. من همچنین فکر می کنم که مردم می توانند نسبت به رفتار دیگران بسیار بدبین باشند و این مساله منجر به نوعی بدبینی در مورد انجام این گونه بازدیدها می شود. ممکن است فکر کنید، هیچکس دست از بازدید از یک مکان ممنوعه یا در خطر نابودی نمیکشد. پس من هم میروم و تا زمانی که هنوز وجود دارد آن را میبینم.»
کسانی که از این نوع سفرها انجام میدهند براین باورند که انجام این کار حتی اگر عواقب شدیدی داشته باشد از نظر اجتماعی قابل قبول است. شاید کلید منصرف کردن گردشگران از اینگونه رفتارها این است که به آنها نشان دهیم همه با اعمالشان موافق نیستند.
جانسون توضیح میدهد: «تاکتیکهایی را میتوان برای جلوگیری از این خط فکری با اشاره به اینکه واقعاً این گونه رفتارها چقدر منفی تلقی میشود، به کار گرفت. این کار میتواند با نمایش آماری مثل ۹۵ درصد مسافران سفر به مکان X را اشتباه میدانند یا ۹۵ درصد مسافران از افرادی که به مکان X سفر میکنند بیزارند، انجام شود.»
در نتیجه این مساله «تأثیرات متقابل» و بازدارنده قدرمندی را به وجود میآورد که در جوامعی که بازدید از مناطق ممنوعه برایشان عادیسازی شده وجود ندارند.
تاریخ خبر: دوشنبه 19 آذر 1403
ساعت: 10:09:31 AM